اولین سرماخوردگی عشق مامان
ازهمون روزی که دنیااومدی احساس کردیم که تب داری وسرماخوردی اماعزیزجون گفت که نمی خوادازحالادکترببریمت ازداروگیاهی واست داروگرفت وبهت دادیم اماهیچ اثری نداشت روزسوم دیگه طاقت نیاوردم باعزیزبردیمت پیش دکتراونم واست دارو باآمپول نوشت وقتی می خواست واست آمپول بزنه چون که باسن کوچولت گوشت نداشت توی رونت زد خیلی واست غصه خوردم ...
نویسنده :
مامان آزاده
14:02